نوشیدن در حالی که نوشتن: Ernest Hemingway & F. Scott Fitzgerald

"نوشتن ، ویرایش هوشیار است."این نقل قول محبوب است که اغلب نسبت به ارنست همینگوی پس از شما می دانید که او خوشحا

توسط NEWSCENTERALS در 2 مرداد 1399

"نوشتن ، ویرایش هوشیار است."

این نقل قول محبوب است که اغلب نسبت به ارنست همینگوی پس از شما می دانید که او خوشحال بود به یک نوشیدنی و یا دو.

من هرگز اعتقاد) که او گفت یا نوشت یا B) که او تمرین آن است. در واقع از طریق بخش عمده ای از زندگی حرفه ای خود همینگوی قاطعانه اعلام کرد که او هرگز نوشید در حالی که نوشتن. در یک مصاحبه در سال 1958 با اسپرم Machlin برای مجله Argosyوقتی پرسیده شد که اگر آن را درست است که او در زمان یک پارچ Martinis با او هر روز صبح در راه خود را به کار همینگوی پاسخ داد: "Jeezus مسیح!...آیا شما تا کنون شنیده ام از هر کسی که نوشید در حالی که او کار کرده است ؟ شما به فکر فاکنر. او گاهی اوقات -- و من می توانم بگویم درست در وسط یک صفحه زمانی که او به حال اول خود را. علاوه بر این که در جهنم خواهد مخلوط بیش از یک مارتینی در یک زمان؟"

در ضمن شما باید همینگوی معاصر و دوست, F. Scott Fitzgerald, که در واقع آیا اعتراف به نوشیدن در حالی که نوشتن. در واقع او پس از جلب اعتماد به یک دوست که او متکی نوشیدنی برای بر انگیختن احساس بیشتر به کار خود را که "نوشیدن افزایش مییابد احساس. هنگامی که من در نوشیدن آن افزایش مییابد احساسات من و من آن را در یک داستان...داستان من نوشته شده که هوشیار احمق هستند...همه استدلال را احساس نمی کند."

بنابراین در اینجا شما باید دو تا از موفق ترین و مورد احترام آمریکا نثر نویسندگان قرن 20 با مجزا نظرات مخالف را در الکل.

برای بیشتر قسمت ها, همینگوی نمی نوشند در حالی که نوشتن. بلکه او نوشید در خارج از ساعت به عنوان یک راه برای پاک کردن سر خود را به استراحت و اجازه می دهد تا ذهن خود را به ناخودآگاه کار بر روی داستان تا صبح او می تواند در ادامه کار خود هوشیار است. در همه چیز من تا کنون جزئیات نوشته شده توسط او و درباره او, از زندگی نامه به نامه به خاطرات تنها نمونه ای که در آن من می تواند پیدا کردن جایی که او اعتراف کرد به نوشیدن در حالی که نوشتن در یک جشن بیکران.

او به یاد می آورد نشستن در پاریس کافه به عنوان یک مرد جوان ، sipping یک بیت از رم در حالی که نوشتن یک داستان "در مورد در میشیگان." چرا که "این یک وحشی, سرد, باد روز" و "آن بود که مرتب کردن بر اساس از روز در داستان...اما در داستان پسران نوشیدن بودند و این مرا تشنه و من دستور داد یک رم سنت جیمز. این طعم فوق العاده در این روز سرد و کردم به نوشتن احساس بسیار خوب و احساس خوب مارتینیک رم گرم من همه را از طریق بدن من و روح من است. همینگوی بود احتمالا 23 زمانی که او نوشت: داستان "سه روز ضربه" که این حافظه به احتمال زیاد اشاره هنوز در سال های شکل گیری به عنوان یک نویسنده.

یک سال 1935 نامه همینگوی نوشت: به دوست خود ایوان Kashkin بیشتر خود را نشان می دهد دیدگاه درباره نوشیدن. "من مست پس من پانزده ساله بود و چند چیز به من داده اند لذت بیشتر. هنگامی که شما سخت کار در تمام طول روز با سر خود را و می دانم که شما باید کار دوباره روز بعد چه چیز دیگری می توانید ایده های خود را و آنها را به اجرا در هواپیما های مختلف از ویسکی?...تنها زمان آن را برای شما خوب است هنگامی که شما ارسال و یا زمانی که شما مبارزه کنند. شما باید انجام دهید که سرد...زندگی مدرن بیش از حد اغلب مکانیکی ظلم و ستم و مشروب تنها مکانیکی امداد."

همخوانی این همینگوی شرح حال کارلوس بیکر که در کتاب خود ارنست همینگوی: زندگی داستان که همینگوی "توضیح داد شب از نوشیدن به عنوان یک لازم متقابل به روزانه حملات نوشتن که سمت چپ او را به عنوان برده واپیچیدن و خالی به عنوان یک استفاده می شود dishrag."

در ضمن فیتزجرالد گزارش نوشید copiously در حالی که نوشتن. به اندازه کافی عجیب او در ابتدا اجتناب از نوشیدن در حالی که نوشتن زمانی که او در 20s خود و یا حداقل او ادعا کرد به اندازه. در سال 1922 در سن 26 او نوشت: به دوست خود ادموند "اسم حیوان دست اموز" ویلسون که "من هرگز نوشته یک خط از هر نوع در حالی که من در زیر نور بسیار به عنوان یک کوکتل." افسوس که توسط 1935, چروکیده, 39 ساله نویسنده بستری شده در ویرایشگر خود را ماکسول پرکینز (که او نیز همینگوی را editor) است که "آن را تبدیل به طور فزاینده ای ساده برای من که خیلی عالی سازمان از یک کتاب...آیا به خوبی با مشروب. یک داستان کوتاه را می توان نوشته شده در یک بطری اما برای یک رمان شما نیاز به سرعت ذهنی است که شما را قادر به نگه داشتن کل الگوی سر خود را...من می خواهم هر چیزی را اگر من تا به حال به نوشتن قسمت سوم مناقصه شب به طور کامل در محرک. اگر من تا به حال یک نرم افزار در آن سرد هوشیار به اعتقاد من ممکن است را ساخته اند یک تفاوت بزرگ است."

در همینگوی را نثر شما همچنین می خواهید پیدا کردن یک کنتراست قابل توجه با فیتزجرالد. بودن افتخار خود را تحمل سطوح (او می تواند نوشیدنی بسیار کمی بدون نشان دادن هر گونه عوارض), همینگوی تمایل به ایجاد شخصیت های اصلی که همچنین می تواند دسته خود را مشروب که باور نمی آنها تا به حال یک مشکل با نوشیدن و برای آنها الکل هرگز خود را به سقوط. تنها همینگوی را جزئی از شخصیت تا به حال نوشیدن مشکلات مانند گاه به گاه "رامی" در را وو سلیمان در جریان.

در خورشید نیز افزایش می یابدجیک بارنز نوشیدنی های بسیار زیادی, اما آن را به درک او جدی جنگ زخم که او را مانع از consummating عشق خود را برای برت اشلی. اشلی, از سوی دیگر در حال حاضر او را به رامی در داستان همراه با نامزد Mike Campbell. برت دست تکان بد است که زمانی که او مارتینی می رسد او به جرعه از آن را در ابتدا به عنوان نوشیدنی نشسته در نوار بالای صفحه. "سپس او آن را برداشت. دست او ثابت بود به اندازه کافی برای بلند کردن آن پس از آن اولین جرعه."

در وداع با اسلحه, شخصیت فردریک هنری نوشیدنی های بسیار در حالی که convalescing از زخم های جنگ که او قرارداد زردی. اما آن را خوب به نظر می رسد پس از او ظاهرا شماره گیری خود را به نوشیدن یک بار او را مرخص می شود و به یک زندگی عادی. در For Whom the Bell Tollsشخصیت اصلی رابرت جردن نوشیدنی های گاه به گاه absinthe یا ویسکی برای فرار از وحشت جنگ داخلی اسپانیا اما هموطن پابلو بود که هنگامی که یک مرد خوب شده است از بین برد نوشیدنی. "او در حال رفتن بد سریع و بدون پنهان کردن آن" اردن surmises.

در سلیمان در جریانتوماس هادسون با استفاده از یک بطری از پار اسکاچ به بی حس درد از یادگیری است که دو نفر از پسران خود را به همراه همسر سابق خود, کشته در یک تصادف. "او نشسته در صندلی راحت و خواندن از طریق توده ای از مقالات و مجلات و نوشید اسکاچ و Perrier...'گوش دادن به ویسکی صحبت کردن او به خود گفت:. چه حلال مشکلات ما...فردا من عرق این همه در یکی از این دوچرخه می رود که هیچ جا و در یک مکانیکی اسب. سپس من شما را خوب دید. سپس من به شما دیدار با کسی در نوار و من صحبت کردن در مورد چیزهای دیگر.'" نوشیدنی برای دریافت از طریق یک وضعیت بد و سپس فردا آن را به عقب در آن اسب است.

نزدیک ترین شما به هر نوع پذیرش که نوشیدن عجله مرگ همینگوی قهرمان است سرهنگ ریچارد Cantwell در سراسر رودخانه و درختان. در حالی که این یک حمله قلبی است که جان او را, شما می دانید که آن دو Martinis و Negronis او می خواهم به استفاده از برای شستن پایین قرص نیتروگلیسیرین نمی او هر نعمت.

برعکس در فیتزجرالد نثر ما دیدن مقدار زیادی از شخصیت های اصلی که بوده ام نابود نوشیدن فقط خود را به عنوان خالق می دانست که او تا به حال. زیبا و سر در گم تواریخ دامداری زندگی گلوریا و آنتونی پچ یکی پس از دیگری زندگی از اتلاف در حالی که آنها در انتظار پدربزرگش ارث. در طول یک بعد از ظهر آنتونی سرگرم دوستان خود را جرالدین در آپارتمان خود که در آن او "چرخ های کوچک نورد-جدول برگزار شد که عرضه خود را از مشروب انتخاب ورموت جین و absinthe برای یک محرک مناسب."

"شما نوشیدنی در همه زمان ها نمی کنید ؟ جرالدین گفت. شما باید چیزی برای نوشیدن هر روز و شما تنها بیست و پنج. آیا شما هر گونه جاه طلبی? فکر می کنم آنچه شما می خواهید در چهل." که آنتونی glibly پاسخ, "من صمیمانه اعتماد است که من نمی خواهد زندگی می کنند که طولانی است." در واقع با پایان کتاب آنتونی است اما یک پوسته سابق خود, خود, سال از نوشیدن بیش از حد نابود شده و او را در هر حس از هدف و یا توانایی.

در داستان کوتاه "بابل Revisited," شخصیت چارلی ولز revisits پاریس از خود را غیر مسئولانه جوانان و همچنین به عنوان دختر خود را Honoria. او را از دست داده و بازداشت او به دلیل مستی راه و به نظر می رسد که چارلی نیز تا حدی مسئول مرگ همسرش هلن Honoria مادر. Honoria در حال حاضر زندگی با هلن بسیار رنجش خواهر ماریون که اجازه می دهد تا چارلی تنها گاه به گاه ملاقات است. زمانی که چارلی طول می کشد Honiria برای ناهار او را به انتخاب یک رستوران که نیست "یادآور شامپاین شام و luncheons آغاز شد که در دو به پایان رسید و در تار و مبهم گرگ و میش". چارلی اجازه می دهد تا خود را اما یک نوشیدنی در روز "من که نوشیدن عمدا به طوری که این ایده از الکل نمی خواهد بیش از حد بزرگ در تخیل من است."

دیگر مشروبات الکلی و سقوط شخصیت های فراوان در فیتزجرالد آثار ویژه, کیر Ragland در "یک برگ جدید" فارست Janney در "خانواده در باد" آبه شمالی و غواص در مناقصه شب و بن Dragonet در "آخرین مورد او." در واقع در هنگام خواندن "یک سفر خارج از کشور" یکی نمی تواند کمک کند اما دیدن اسکات و موبایل و کامپیوتر در شخصیت نلسون و نیکول کلی. پس از بازدید از پاریس Kellys تا به حال به "وجدان لیست از مکان آنها نمی مراجعه کنه و مردم آنها را نمی خواهید برای دیدن دوباره. این مکان شامل چندین معروف میله تمام کاباره ها" برای ترس از افتادن به وسوسه دوباره.

به طور مشابه در "بابل Revisited," چارلی ولز شانه خالی خشن, کاباره ها از Montmartre ویژه "Bricktops که در آن او تا به حال جدا با بسیاری از ساعت و خیلی پول است." برای رفتن وجود دارد دوباره چارلی استدلال "شما باید به جهنمی مست."

فیتزجرالد شرح حال و خاطرات از همگروهی ها مربوط توسط داستان از مستی sprees و نفرت انگیز رفتار نسبت به دوستان خود. پس از اذیت نمودن و در عین حال یکی دیگر از مهمانی شام به میزبانی دوستان خود جرالد و سارا مورفی در Cap d'antibes (جایی که "در طول دسر البته او انداخت رسیده انجیر پایین پشت شاهزاده سفت" و بعد از آن پرتاب چند از "سارا مورفی باارزش ونیزی, عینکی, پر از مشروب بیش از دیوار باغ اذیت نمودن او گوجه فرنگی" نه به ذکر است شکستن عینک), فیتزجرالد ممنوع شد از خانه خود را به مدت سه هفته. همانطور که اشاره شد توسط دوستان و نویسنده جان دوس پاسوس "مانند بسیاری از drunks اسکات در زمان های مخرب در ساخت دوستان خود ناراحت کننده است."

همینگوی رشد بسیار برافروخته شده توسط فیتزجرالد antics که او شکایت به ماکسول پرکینز "لطفا همین حالا تحت هر شرایطی به اسکات ما پاریس, آدرس خانه–آخرین بار او در پاریس او به ما لگد کردن یک آپارتمان و در مشکل در همه زمان ها. (توهین صاحبخانه–pee-ed در جلو ایوان–تلاش برای شکستن درب در 3-4 و 5 ساعت و غیره)...من بسیار علاقه اسکات اما من او را ضرب و شتم تا قبل از اینکه من اجازه دهید او آمده و ما را سرنگون از این محل...وقتی که من شنیده ام او از رفتن به پاریس آن را به من وحشت."

اما فیتزجرالد می دانستم که او بد مست و موج آن را به شخصیت خود را. در داستان کوتاه "یک برگ جدید" است که شرح حال به رسمیت شناختن است که "مانند بسیاری از الکلی های او دارای جذابیت خاص. اگر او فقط می خواهم خود را messes با خود از جایی به جز حق در مردم دور. فقط زمانی که کسی او گرفته شده است و بدون ایجاد سر و صدا بیش از او هرچه سوپ را خود میزبان' بازگشت, بوسه, خدمت, خدمتکار, و عبور کردن در لانه سگ. اما او آن را انجام بیش از حد اغلب. او اجرا را از طریق در مورد همه تا زمانی که هیچ یک از چپ."

یا مستی sprees آنها بافته شده به عنوان به خوبی. که وحشی شب در پاریس زمانی که اسکات و موبایل و کامپیوتر "سرگرم خود توسط frivolously مسابقه در اطراف ستون هرمی شکل سنگی در Place de la Concorde در یک سرقت تحویل سبد خرید سه چرخه?" شما پیدا کردن آن را در "بابل بازبینی."

جالب درون هر نویسنده شناخته شده ترین آثار که در آن شما شاید پیدا کردن هر دو نویسندگان اصیل ترین قهرمانان در فیتزجرالد , گتسبی بزرگ و همینگوی راپیر مرد و دریاقهرمانان واقعا مصرف کنندگان در همه. مطمئن گتسبی یک فروشنده مشروب قاچاق, اما او تا به حال تنها گاه به گاه کوکتل در اسراف احزاب مایل به کمال میزبان. و سانتیاگو ماهیگیر? او اما گاه به گاه Hatuey آبجو پس از یک روز طولانی در خلیج فارس در جریان است. شاید هر دو نویسنده آرزو به چادری هر یک از شخصیت با زره ضد گلوله از اشراف و قدرت را به اطمینان حاصل شود که هر افزایش یافت و بالاتر از شخصیت های دیگر در برآورد خواننده.

آن چیزی است که به تامل که شما جرعه نوشیدنی های مورد علاقه از هر دو همینگوی و فیتزجرالد کلاسیک (و کم الکل) شامپاین کوکتل است که آنها اغلب لذت می برد در ریتز پاریس.

در اینجا نحوه:

پر کردن رابطه جنسی با, سرد, شامپاین یا شراب گازدار. خیس یک حبه قند را با چند قطره از انگستورا Bitters. رها کردن مکعب به رابطه جنسی و تماشای مشابه از حباب جریان از حل شدن حبه قند. چاشنی زدن با یک پوست لیمو. لذت بردن از!



tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن